و به یاد بیاورید آن زمانی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر شکر گزاری کنید ، حتما افزونتان دهم  و اگر کفران کنید ، عذاب من بسیار سخت است .

سوره ی ابراهیم آیه 7

پ ن 1: خداااااااااااا جونمممممممممممممممم عاشقتمممممممممممممممممممممم ، شکر هزاران مرتبه شکر ، میدونم و اعتماد کامل دارم به راست و ریست کردن بقیه ی کارا ، دیوووووووونتم 

پ ن2 : چشمای با سیاستت دل منو برده  

بیا بیابیا ، بگو هوا ، هوای ماست...

کی باورش میشه جز من ؟ 

کی باورش میشه که تو دیشب رو با من صبح کردی ؟

کی با ورش میشه که اون نخی که بین من و تو وصله از کجا آب میخوره ؟ 

کی باورش میشه که من از بچگی به تو یه ارادت دیگه داشتم ، که وقتی اسمت میومد دلم واست پر می کشید 

کی حتی قهر و آشتی ها ی ما رو باور میکنه ؟ کی میتونه بفهمه من چقدر ذلیلتم ؟ 

من که میدونم از کی عاشقت بودم ، تو دقیقا از کی اینقدر عاشقم بودی ؟ دقیقا از کی ؟

من فقط یک قطره اشک ریختم و خواستم شب تولدت حالا که نمیتونم پیشت باشم تو تا صبح منو در آغوش بگیری 

کی باورش میشه که تو تا اذون صبح از کنارم جمب نخوردی ؟ فقط من حست میکردم ، شک ندارم به حضورت 

کی باورش میشه که تو ضامنم شدی ؟ جز من ....!!!!!!

تولدت مبارک امام خوبی ها 

همیشه عاشقم بمون ، همیشه عاشقت میمونم ....

لحظه ی دیدار نزدیک است...

آخه دل من 

آروم باش ، آروم ...

بی قراری نکن تو این سینه ی وامونده 

آهای اشک !!!!!

چرا سیل راه انداختی رو صورت من ؟ 

اه ... ببین با صورتم چیکار کردی ؟ الان باید تمام وقت تو این آینه ی کوفتی وایستم و گندایی که زدی رو پاک کنم 

خدایا .... چی به سر آینه اومد ؟ چرا خودمو توش نمیبینم ؟؟؟ 

چرا همه جا ، چرا همه چی فقط تو رو  میبینم ؟ 

دستام ، زانوهام .... چرا میلرزن ؟ نکنه دارم میمیرم ؟؟؟؟؟

آره وقتی نمیبینمت دارم میمیرم ، وقتی میبینمت بازم دارم میمیرم 

صدای گومب گومب قلبم گوشمو کر کرده ، چشام دیگه چیزی رو جز تو  نمیبینه ، پاهام و دستام مدام می لرزن

تا دل و رودم بعد از این همه پیچ و تاب خوردن از حلقم نزدن بیرون

چشاتو به عادت همیشه بنداز تو کاسه ی چشمای منو ، نیم خیز شو ، لباتو به گوشم نزدیک کن ، جوری که منم صدای تنفس ناموزونت رو حس کنم ، با اون صدای گیرات قشنگ ترین جمله ی دنیا رو تو گوشم نجوا کن 

بزار زبون سرخت سر سبز منو به باد بده ، بزار ...